نماینده/شروین طاهری: وقتی کارکشتهترین وزیر خارجه جهان بخواهد خامترین وزیر جنگ جهان را بیاعتبار کند، همان کاری را میکند که روباه پیر سعودی با «بچه» خیرهسر عمویش کرد؛ یعنی خودش را سر بزنگاه با متانتی ساختگی از سر راه هشدار و نذیر «دشمن دانا» کنار میکشد تا «دوست نادان» رسوای عام و خاص شود. اینچنین سعودالفیصل ۷۵ ساله که ۴ دهه است سکان دیپلماسی خارجی عربستان را در دست دارد، درسی ظریف به ظریفان همتای خود داد و بیآنکه نیشش را تا بناگوش باز کند، نیش گزندهای به رقیب داخلی زد و به ریش محمد بن سلمان، وزیر دفاع ۳۴ ساله سعودی خندید که تنها ۴ ماه است با نشستن پدر آلزایمریاش بر تخت پادشاهی عربستان به قدرت رسیده ولی در حال قبضه کردن افسار آلسعود است.
سعود فیصل روز یکشنبه در کنفرانس خبری پس از ملاقات با فابیوس، همتای فرانسویاش با یک تغییر لحن اساسی نسبت به ایران، مانور دیپلماتیک دوجانبهای را در داخل و خارج از حجاز به نمایش گذاشت. اگرچه مانور او هر چه بود، از قدرت ایران و تزلزل آلسعود حکایت میکرد.
پسر ارشد ملک فیصل که بیش از هر وزیر خارجهای در دنیا سابقه دارد، این بار هم ایران را به دخالت و نقش غیرسازنده در یمن محکوم کرد اما دست آخر با یک عقبگرد کامل گفت: «ما با ایران در جنگ نیستیم.» یعنی درست عکس آنچه دستگاه پروپاگاندای غربی- عربی سعی در القای آن به افکار عمومی دارد. فراموش نکنیم که هم او حدود ۳ هفته پیش یعنی ۳ روز قبل از آغاز تجاوز ائتلاف سعودی به یمن، با لحنی بسیار گستاخانه درباره ایران صحبت کرده بود بهطوری که با مقایسه لحن شاهزاده دیپلمات سعودی در ۲ کنفرانس چنین به نظر میرسد که یکی از معدود عقلای ریاض در این فاصله لختی درنگ کرده و شرط عقل را به جا آورده که همان «ترس» است. برکسی پوشیده نیست که منشأ این ترس از کجاست. عتاب و خطاب چند روز پیش حضرت «سیدعلی» به حاکمان ریاض را همه دنیا شنیدند آنجا که بر پایه قواعد نظامی «احتمال پیروزی سعودیها در جنگ علیه مردم یمن را زیر صفر دانستند» و پیشآگهی دادند: «قطعاً بینی سعودیها به خاک مالیده خواهد شد.» و صد البته آن هشدار مستقیمی که برای معدود عقلای دستگاه حاکمه عربستان فرستادند: «ما با سعودیها اختلافات متعددی در مسائل گوناگون سیاسی داریم؛ اما این را همیشه میگفتیم که سعودیها در کار سیاست خارجیشان یک وقار و متانتی نشان میدهند؛ این وقار و متانت را هم از دست دادند. چند جوان بیتجربه، امور آن کشور را در دست گرفتند و دارند آن جنبه توحش را غلبه میدهند بر جنبه متانت و ظاهرسازی؛ این به ضررشان تمام خواهد شد. من هشدار میدهم به سعودیها، از این حرکت جنایتآمیزی که در یمن میکنند باید دست بردارند؛ این در این منطقه قابل قبول نیست.» همه هنر سعود الفیصل این بود که با زبان دیپلماتیک بگوید - برخلاف آن جنگسالار جوان مجنون قدرت که سودای «صدامی» برش داشته و وحشیگریاش در یمن، حتی در «روضه ... الخریم» ریاض و کاخ سفید واشنگتن، خیلیها را به عاقبتاندیشی واداشته - پیام رهبر عالیقدر ایران راشنیده است. برای همین وزیر خارجه به حاشیه رانده شده سعودی پس از آنکه اعتراف کرد: «ما با ایران در جنگ نیستیم»، با شگفتی تمام، مخاطب پیام خود را چنین خطاب کرد: «جناب امام خامنهای!» قطعا لوران فابیوس و همه دیپلماتها و خبرنگاران حاضر در کنفرانس خشکشان زده بود چون این خطابی است که تنها میتوان از وفاداران سرسخت انقلاب اسلامی و مقاومت در جهان انتظار داشت.
بلافاصله وهابیهای برآشفته از این تکریم بیسابقه رهبر حکیم انقلاب، در شبکههای اجتماعی بر سر وزیر عاقل ریختند که چرا؟
خبرگزاری احرار الحجاز وابسته به شیعیان حجاز، پاسخ وهابیهای خشک مغز را اینچنین داد: «هدف وزیر خارجه، ارسال یک پیام به طرف ایرانی مبنی بر آمادگی برای حل مشترک بحران یمن بود که در حال حاضر عربستان در باتلاق آن گرفتار شده است.»
علاوه بر این سعود به خود میبالید که فراتر از ماموریت برونمرزیاش، با یک تیر دو نشان شخصی زده است؛ از یک طرف با تکریم «امام خامنهای» خود را مصداق تعریف ایشان از «وقار و متانت سیاست خارجی پیشین» عربستان نشان داد و از طرف دیگر با جاخالی دادن برای عتاب «چند جوان بیتجربه در راس امور آن کشور که دارند جنبه توحش را غلبه میدهند»، پسر جاهطلب ملک سلمان را در نقش قصاب کودکان یمن با انگ «توحش» بر پیشانی در میان مردم منطقه تنها گذاشت. اینگونه بنفیصل انتقامی شیرین از بنسلمان گرفت که از وقتی با حکم پدرش به ریاست دربار و وزارت دفاع و ریاست شورای اقتصادی رسیده، عرصه را بر او و شاهزادگان دیگر تنگ کرده است.
این ۴ ماه که از بر تخت نشستن سلمان به جای عبدالله مرده میگذرد، برای پسران فیصل، سعود و ترکی که مهرههای قدیمی آمریکا در دستگاه دیپلماسی و اطلاعاتی ریاض هستند، مثل یک قرن گذشته است. سعود تاکنون ۳ بار تا آستانه برکناری رفته و ترکی جایگاهش را در استخبارات از دست داده. این فرصتی نادر بود برای تحقیر «بچه»، اگرچه نشانهای آشکار هم بود از عمق شکافی که میان آلسعود پدید آمده به طوری که حالا با اسم رمز «امام خامنهای» به جان هم افتادهاند.
نظر شما